استادیار گروه پژوهش هنر دانشگاه سیستان و بلوچستان
چکیده: (2018 مشاهده)
در میان هنرهای مردمی معاصر، فرشهای جنگ افغانستان ویژگی ممتاز و منحصر به فردی دارند که آنها را از همگنان متمایز گردانیدهاست. سخن گفتن با جهان دربارۀ مصیبت جنگ، مهمترین ویژگی این آثار میباشد. فضا و ضرباهنگ موجود در این دستبافتهها که نقش مهمی در انتقال اندیشههای ذهنی هنرمندان دارد، همواره بین دو مفهوم کلی جنگ و زندگی یا فضای تحمیلی و مطلوب در نوسان است. این پژوهش در پی تبیین چگونگی بازنمایی فضا و ضرباهنگ در فرشهای جنگ افغانستان به کاوش در این مقوله بر مبنای نظریۀ هانری لوفور پرداختهاست. بدین قرار، مهمترین پرسشهای این پژوهش عبارتند از: فضای جنگ، فضای زندگی و ضرباهنگهای مرتبط با این پدیدهها چگونه در فرشهای جنگ افغانستان به تصویر کشیده شدهاند؟ نتیجۀ این پژوهش که به شیوۀ توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر منابع اسنادی تدوین گردیده، حکایت از آن دارد که: بازنماییهای فضا در فرشهای جنگ افغانستان، کوششی برای ابراز وجود در مناسبات قدرت بوده و مهمترین راهبرد برای انجام این امر، ایجاد تفاوت و تقابل در بازنمایی بودهاست. در حالیکه غلبۀ عناصر نظامی در فرشهای جنگ افغانستان ضرباهنگ غالب را تشکیل میدهد، در تقابل با آن میتوان به گزارۀ دیگری اشاره کرد که با عناصری همچون: گلها، درختها و گیاهان تعریف شده و با تدابیری مانند درنگ، سکون و تغییر در ضرباهنگ، به مقابله با سلطۀ جنگ بر فضا پرداختهاست.
شمارهی مقاله: 5
نوع مطالعه:
علمی - پژوهشي |
موضوع مقاله:
جامعه شناسی فرش دریافت: 1401/8/26 | پذیرش: 1402/5/22 | انتشار: 1402/8/5