دوره 8، شماره 21 - ( بهار و تابستان 1391 )                   دوره 8سال 1391شماره 21 صفحات 8-1 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

بصام سیدجلال الدین. سرمقاله: پیش به سوی تحصیلات تکمیلی فرش. نشریه علمی گلجام. 1391; 8 (21) :1-8

URL: http://goljaam.icsa.ir/article-1-473-fa.html


موسسه آموزش عالی علمی کاربردی جهاد کشاورزی، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی
چکیده:   (3767 مشاهده)
همواره شنیدن اخبار خوب مسرت بخش است و انسان تمایل دارد که در تمام زندگی این اخبار به وی برسد. در این ایام، خبر پذیرش دانشجو در مقطع کارشناسی ارشد را می‌توان یکی از این اخبار خوب قلمداد کرد که بخشی از اهالی جامعه فرش از شنیدن آن خوشحال شدند. در کنار شنیدن اخبار خوش، انتظار به ثمر نشستن فعالیت‌های جوانان نیز دغدغه ای است که همواره ذهن همگان را مشغول داشته است. در این فرصت سعی بر این است که با نگاهی گذرا به روند شکل گیری این دوره آموزشی، این دغدغه مطرح شود که مبادا این همه تلاش و امیدواری به ثمر ننشیند. از آنجا که روند تدوین و تصویب این دوره مشابهت زیادی با دوره­های پیش داشته بنابراین این وضعیت را در ۴ پرده به مشاهده می‌نشینیم.

پرده اول:
سال ۱۳۷۴ چندین گروه از خبرگان فرش در آموزش و پرورش، سازمان صنایع دستی و جهاد سازندگی به صورت موازی اما جدا از یکدیگر شروع به تدوین دوره­های آموزشی برای فرش دستباف در سطوح مختلف دیپلم، کاردانی و کارشناسی نمودند. خروجی جلسات این گروه‌ها به صورت برنامه­های درسی نمود پیدا کرد و به صورت گسترده­ای پذیرش دانش­آموز و دانشجو در مدارس، مراکز آموزش عالی و دانشگاه­های کشور آغاز شد.
در همان زمان عده قابل ملاحظه­ای از کارشناسان و خبرگان با طرح سؤالات مهم و اساسی نظیر چگونگی تأمین مدرس، امکانات آموزشی، کتاب و ... عکس‌العمل‌های متفاوتی نشان دادند. برخی معتقد بودند که این کار باید کاملاً متوقف شود زیرا با خلأ جدی در تأمین پایه­های اصلی تعلیم و تعلم، به نظر ایشان این کار اتلاف وقت و سرمایه است. در مقابل برخی معتقد بودند که با راه­اندازی این دوره‌ها به تدریج این موارد برطرف خواهد شد. در بین این دو نظر کاملاً متفاوت، افرادی نیز بودند که نظرات میانه داشتند.
در هر صورت قطار آموزش عالی فرش با سعی و تلاش بسیار به راه افتاد و دانشجویان زیادی جذب این رشته‌ها شدند. از سال ۱۳۷۵ به بعد شاهد رشد کمی این دوره‌ها در دانشگاه­های مختلف بودیم که با انگیزه­های متفاوتی به باشگاه آموزش هنری فرش می‌پیوستند. در این بین برخی دانشگاه‌ها بودند که به کیفیت نیز پرداخته و در زمینه­های مختلف مدرس، کتاب و امکانات آموزشی اقدامات خوبی انجام دادند. البته تعداد این دانشگاه‌ها در بین دانشگاه‌های دارای رشته فرش نسبتاً اندک محسوب می‌شود.
مشتریان این آموزش‌ها، یعنی دانشجویان و بازار فرش، عکس‌العمل‌های متفاوتی نشان دادند. هرچند که شاید بتوان برآیند کلیه اتفاقات رخ داده در آموزش عالی فرش را مثبت ارزیابی نمود، لیکن توقعات دانشجویان مشتاق به رشته فرش بیش از این بوده و دودلی بازار فرش نیز بیشتر. در سال‌های نخستین برگزاری این دوره‌ها، مطالبات دانشجویان عمدتاً حول کیفیت آموزشی می‌چرخید در حالی که در سال‌های بعد، این مطالبات به نگرانی دانشجویان و ناامیدی دانش­آموختگان از آینده شغلی گرایش پیدا کرد. هرچند که بدیهی است سیستم آموزش عالی تنها محملی برای انتقال دانش و مهارت به دانشجو به شمار می‌آید، ولی دانش­آموختگان و دانشجویان این رشته انتظار داشتند که با کسب یک مدرک دانشگاهی بتوانند با استقبال بخش خصوصی یا دولتی مواجه شوند و به راحتی یک شغل مناسب پیدا کنند، موضوعی که در عمل بجز موارد نسبتاً معدود اتفاق نیفتاد.
در این بین آموزش‌های علمی کاربردی که آموزش شاغلین یکی از اهداف اصلی آن بود نسبتاً موفق‌تر عمل کرد و میزان اشتغال دانش­آموختگان این سیستم آموزشی ملموس‌تر از بقیه دانشگاه‌ها بود. به منظور بررسی وضعیت اشتغال فارغ‌التحصیلان سمینارها و همایش‌های متعددی برگزار شد و سعی شد که این موضوع ریشه­یابی شود. اکثر دلایل عدم موفقیت، یا بهتر بگوییم موفقیت کمتر این دوره‌ها در هدایت دانشجویان به سمت بازار کار، به جهت گیری اشتباه در تدوین برنامه آموزشی، کمبود مدرس مناسب، کمبود منابع علمی، کمبود امکانات آزمایشگاهی و کارگاهی، عدم تناسب محیط آموزشی برای تربیت دانش­آموختگان مناسب برای ورود به بازار کار از یک طرف و از طرف دیگر دلایل موضع گرفتن بازار کار در مقابل دانش­آموختگان فرش، آماده نبودن شرایط جذب دانش­آموختگان در بازار کار، روند نزولی صادرات و تولید فرش دستباف و تأمین نشدن خواست بازار کار از دانش­آموختگان اعلام می‌شد.

پرده دوم:
به مصداق از این ستون به آن ستون فرج است، یکی از مطالبات دانشجویان از مسئولین امر راه­اندازی دوره­های تحصیلات تکمیلی بود. هرچند که راه­اندازی دوره­های آموزش عالی مخالفانی داشت، لیکن مخالفان ورود به تحصیلات تکمیلی بیشتر و جدی‌تر از آنها بود. تعداد زیادی از موافقان دوره­های کاردانی و کارشناسی، با ورود فرش به سطح کارشناسی ارشد مخالف بودند. از سوی دیگر تعداد قابل توجهی دانش­آموخته فرش در جامعه حضور داشتند که نیاز اجتماعی ایشان برای ادامه تحصیل فشار زیادی به مجموعه دست‌اندرکار فرش وارد می‌کرد. در کنار این دانش­آموختگان نیز کارشناسانی بودند که به دلایل کارشناسی مختلفی با این امر موافقت داشتند.
موافقان تحصیلات تکمیلی به نیاز دوره­های آموزش عالی به مدرس، نیاز جامعه علمی فرش برای تربیت محقق، نیاز دانش­آموزان و دانشجویان به مؤلفین کتاب و مقاله در زمینه فرش اشاره داشتند. سوابق تولید علم در زمینه فرش نشان می‌دهد که در طول سالیان زیادی که تحقیق در زمینه فرش از سوی غربی‌ها آغاز شد نزدیک به یک هزار عنوان کتاب و چندین عنوان فصلنامه به زبان غیر فارسی تولید و منتشر شده است. در حالی که در ایران کمتر از دویست کتاب در زمینه فرش تولید شده بود و از این تعداد حدود ۱۵ درصد آن کتب تحقیقی و دست اول و مابقی کتب تکراری و بعضاً ضعیف بوده است. در زمینه مجلات هم تقریباً تمامی مجلاتی که منتشر می‌شده‌اند به دلیل فقر مالی و یا فقر منبع و مؤلف متوقف شدند. فصلنامه گلجام، از جمله معدود مجلاتی است که به صورت کاملاً علمی و با انجام مراحل داوری دقیق بر روی مقالات ارسالی موفق به انتشار بیست و یکمین شماره خود می‌شود. به این دلیل تربیت دانشجویان در مقطع تحصیلات تکمیلی می‌تواند به عنوان تربیت اشخاصی که در زمینه تولید علم اقدام خواهند کرد جایگاه ایران را در جهان ارتقا دهند.
از سوی دیگر، عده ای از موافقین تحصیلات تکمیلی با اشاره به ضعف‌ها و کاستی‌های موجود در بازار فرش معتقد بودند که راه اندازی این دوره‌ها می‌تواند فکر جدیدی به مجموعه بازار فرش ایران تزریق نماید و جای کار برای سایر دانش­آموختگان بازتر شود. با ورود دانش­آموختگان تحصیلات تکمیلی در برخی شاخه‌هایی که به شدت احساس ضعف می‌شود می‌توان گام‌های اساسی برای رفع معضلات فرش کشور برداشت. این شاخه‌ها عبارتند از تولید فرش، طراحی، رنگرزی و بازاریابی و حضور در بازارهای جهانی.
مخالفین تحصیلات تکمیلی نیز به نوبه خود از جنبه آموزشی و بازار کار مخالفت خود را بیان می‌داشتند. به اعتقاد این افراد، همان‌گونه که در ۱۵ سال گذشته که آموزش عالی فرش راه­اندازی شد و در زمینه تأمین استاد و کتاب درسی قدم جدی برداشته نشد اطمینانی برای اینکه برای دوره­های تحصیلات تکمیلی این معضل- که اتفاقاً بزرگ‌تر می‌نماید- به وجود نیاید نیست، بلکه برعکس می‌توان با اطمینان گفت که این دوره‌ها با کمبود استاد مواجه شده و موجب سردرگمی بیشتر دانشجویان شود. برخی اظهار می‌داشتند که آیا قرار است دوره های کارشناسی ارشد یک طراح را طراح‌تر کند یا یک رنگرز را رنگرزتر کند، یا به عبارت دیگر قرار است در این دوره چه چیزی به دانشجو آموخته شود که در دوره های پیش به وی ارائه نشده است. همچنین بدبینی این عده به بازار کار که از تجربه قبلی سرچشمه می‌گیرد اعلام می‌کند که دانش­آموختگان این رشته چه تضمینی دارند که بازار کار از آنها استقبال کند. این دسته از دانش­آموختگان احتمالاً مشکلات بیشتری در ورود به بازار نسبت به کاردان‌ها و کارشناس‌ها خواهند داشت.
در هر صورت همانند گذشته، کارشناسانی بودند که با واقع بینی بیشتر بین این دو دیدگاه کاملاً متفاوت دیدگاه­های میانه را مطرح می‌کردند و معتقد بودند که با برنامه­ریزی بهتر از دوره­های قبل می‌توان مشکلات کمتری ایجاد نمود و به این ترتیب به تدریج ایده راه­اندازی دوره­های تحصیلات تکمیلی فرش در میان مسئولین مقبولیت بیشتری پیدا کرد.

پرده سوم:
از سوی دانشگاه‌های مختلف مانند کاشان، هنر تهران، هنر اصفهان، تبریز و شاید دانشگاه‌های دیگر تحرکاتی در زمینه تدوین دوره کارشناسی ارشد فرش آغاز شد. با شروع این اقدامات پراکنده و نداشتن موضع روشن و مشخص از سوی مسئولین وزارت علوم، تحقیقات و فناوری برای سامان دادن به این حرکت، مشخص شد که موافقین و افراد میانه زیادی به سامان یافتن موضوع خوش بین بودند. جلسات پراکنده­ای که در طول چند سال برگزار شد بالاخره منتج به نتیجه شد و برنامه درسی پیشنهادی دانشگاه کاشان تهیه و به وزارت عتف عرضه شد. در اینجا قابلیت‌های شخصی مجموعه کارشناسان و مدیران دانشگاه کاشان نقش اساسی در هماهنگی تدوین دوره و کسب موافقت از مسئولین فرش کشور و مسئولین آموزش عالی برای تصویب این دوره داشت. دفتر برنامه­ریزی آموزش عالی وزارت که نقش اساسی در هدایت و هماهنگی تدوین برنامه­های آموزشی دارد نتوانست به درستی از عهده این مهم برآید و تشتت حاصل از برنامه های موجود از نقایص این کار به شمار می‌آید.
در سال ۱۳۹۰ و پس از آن که با تلاش انجمن علمی فرش و تعدادی از دانشگاه‌ها، نظر موافق وزارت عتف بر لزوم راه­اندازی دوره­های تحصیلات تکمیلی فرش جلب شد برنامه درسی تهیه شده توسط دانشگاه کاشان برای بررسی در اختیار گروهی که به پیشنهاد انجمن علمی فرش معرفی شده بود قرار گرفت. امید می‌رفت که علیرغم سستی‌هایی که قبلاً در کار دفتر برنامه ریزی آموزش عالی مشاهده شده بود، این بار پذیرفته‌اند که کار باید با هماهنگی و به صورت اصولی انجام شود. طی یک ماه بررسی، اشکالاتی که در برنامه ارائه شده وجود داشت مشخص و قرار شد که اصلاحات برنامه توسط اعضای گروه که نمایندگانی از دانشگاه‌های مختلف بودند به دفتر برنامه­ریزی آموزش عالی ارائه شود. متأسفانه با پدیده نادر مدیریت این دفتر، برنامه ارائه شده بدون اینکه اجازه استمرار بررسی در این گروه داشته باشد و یا حتی در گروه هنر وزارت عتف مطرح شود، صرفاً با این ادعا که رئیس دانشگاه کاشان مدافع این برنامه است، توسط مدیر دفتر و با مسئولیت شخص ایشان (این جمله از ایشان است) به شورای برنامه­ریزی درسی ارائه و به تصویب رسید. هرچند که این موضوع مورد اعتراض این انجمن (و احتمالاً گروه هنر وزارت عتف) قرار گرفت ولی پاسخ مدیرکل محترم دفتر این بود که این اعتراضات برای ایشان ارزشی ندارد (این جمله هم قریب به مضمون از ایشان است).

پرده چهارم:
در مهر سال ۱۳۹۰ بر اساس مجوز وزارت عتف، نخستین گروه دانشجویان کارشناسی ارشد فرش در دانشگاه تبریز پذیرفته شدند و مشغول به تحصیل. از آنجا که برنامه درسی به مهر شورای برنامه­ریزی درسی وزارت عتف ممهور نشده بود بنابراین برای تحصیل دانشجویان این مقطع به صورتی که بعدها برای آنها مشکلی پیش نیاید با تدبیر مسئولین دانشگاه هنر اسلامی تبریز سرفصل‌هایی که قرار بود متعاقباً به صورت رسمی ابلاغ شود به دانشجویان ارائه شد. در سال ۱۳۹۱ با تغییراتی برنامه مصوب شده در شورای برنامه­ریزی درسی مجدداً مصوب شد و به مهر این شورا ممهور شد. قطعاً استادان، مدیران گروه‌های فرش و دانشجویان با کم و کاستی‌های برنامه ابلاغ شده به خوبی آشنایی پیدا کرده‌اند.

کلام آخر:
در اینجا قصد نقد این برنامه نیست، ولی مشخص است که پرده آخر به پرده اول وصل می‌شود و این دور درجا زدن در آموزش عالی مشخص نیست که چه زمانی قرار است خاتمه یابد. هنوز راهبرد کلان وزارت عتف برای این دوره مشخص نیست، هنوز استادان برای ارائه این دوره‌ها به خوبی تجهیز نشده‌اند، هنوز منابع علمی کافی در دسترس دانشجویان این مقطع نیست، هنوز دانشگاه‌ها برای ارائه این دوره به اندازه کافی تجهیز نشده‌اند، هنوز بازار برای ورود دانش آموختگان این مقطع آمادگی ندارد و هنوز های زیادی که از قبل می‌دانستیم و می‌گفتیم ولی گوش شنوایی وجود نداشت.
آیا اکنون که این دوره‌ها به لطف خدا راه افتاده است وظیفه استادان و دانشجویان و مدیران گروه فرش مانند سابق است؟ به نظر می­رسد که این بار باید برخورد دیگری داشت و راه اندازی این دوره را باید به فال نیک گرفت و از فرصت به وجود آمده حداکثر بهره را گرفت. باید تلاش کنیم تا نقاط ضعف را برطرف کنیم. استادان با تعمق بیشتر در سرفصل دروس و آمادگی بهتر، مطالب جدیدی که نیاز دانشجویان است را استخراج کرده و ارائه نمایند و همچنین در تألیف کتب علمی و درسی مورد نیاز تلاش نمایند. دانشجویان با علم و آگاهی یافتن از وضعیت موجود آستین همت بالا زده و خود برای شناسایی و کمک به رفع کمبودها اقدام کنند. مدیران گروه فرش با ایجاد ارتباط با مسئولین فرش و آموزش عالی زمینه­های برطرف کردن مشکلات بیرونی دانشگاه را فراهم نمایند. دست آخر این که مسئولین فرش و آموزش عالی سعی نمایند که بجای ارائه آمار عملکرد فعالیت خود، هزینه های مالی و انسانی فراوانی که برای تربیت این دانشجویان صورت می‌گیرد به درستی راهبری شود و گرهی از گره مشکلات فرش کشور را باز کند.
متن کامل [PDF 290 kb]   (718 دریافت)    
نوع مطالعه: فنی | موضوع مقاله: آموزش عمومی و آموزش عالی
دریافت: 1396/12/7 | پذیرش: 1396/12/7 | انتشار: 1396/12/7

ارسال نظر درباره این مقاله : نام کاربری یا پست الکترونیک شما:
CAPTCHA

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به گلجام؛ نشریه علمی فرش دستباف است.
بازنشر اطلاعات: استفاده از مطالب ارایه شده در این پایگاه با ذکر منبع آزاد است.
Designed & Developed by : Yektaweb