RT - Journal Article T1 - JF - goljaam YR - 2009 JO - goljaam VO - 5 IS - 13 UR - http://goljaam.icsa.ir/article-1-415-fa.html SP - 1 EP - 8 AB - در گفتار پیش از بازیابی بازارهای از دست رفته سخن گفتیم و از سلیقه­ها و احساسات زیبایی شناسانه خریداران فرش ایران، و معیارهای ساختمانی و محیط­زیست آنان، نیز کاربردی که از فرش ایران متوقع هستند، کوتاه سخنی به میان آوردیم. اکنون این پرسش را باید مورد بررسی قرار دهیم که آیا فرش دستباف ایران، در بازارهای جهانی به­ویژه اروپا و آمریکا، به مثابه یک اثر هنری مطرح است یا به منزله یک محصول صناعی کاربردی؟ زیرا این دو بازار، یا این دو محیط خرید و فروش و تبادل محصول تولیدهای انسانی و محیط­های زندگی، با هم تفاوت­های بسیار زیادی دارند. بنا به گفته سزار براندی ایتالیایی[۱]، استاد تاریخ هنر و مرمت آثار هنزی باستانی، «اثر هنری محصول تولید انسانی است که زیبا بوده و برای زیبا کردن محیط زندگی و ایجاد "لذت دیدار" آفریده ‏شده باشد»، و اگر محصول تولید انسانی جز این باشد اثری صناعی و کاربردی است. و ‏بنا به کفته ژرژبراک[۲]، نقاش کنجگرای فرانسوی، «اثر هنری ترکیبی از شکل­ها و رنگ­ها ‏در نظمی خوشایندست و تصویو شعر آن است». در صورتی که یک اثر صناعی کاربردی وظیفه­ای متفاوت دارد: باید که پاسخگوی نیازهای روزانه مردم یک جامعه باشد، ولیکن نیز، می تواند «زیبا» باشد. اما مفهوم هنر در میان اقشار مختلف جامعه متفاوت است حتی در میان اقشار تحصیلکرده و هوشمند نیز برداشت­ها و دریافت­های متفاوت از هنر می­شود. باستان­شناسان هر تولید انسانی را که از کهن­ترین روزگاران برجا مانده است هنر می­نامند و فیلسوفان هرچه را که زیبا باشد و لذت دیدار بیافریند هنر گویند. ‏صاحبان پیشه­ها و حرفه­ها هر اثری را که د‏ر ارتباط با پیشه آنان بوده ‏و در آن ظرافت ‏و ریزه­کاری به کار برده شده باشد، هنر گویند. علاوه براین، در فرهنگ­های مختلف و در ‏دوران­های متفاوت این مفهوم دچار دگرگونگی­ها و دگردیسی­های زیادی شده است. اگر فرش دستباف را یک اثر هنری منظور داریم، این توقع وجود دارد که در آن آفرینش و یا در حد کمتری، نوآوری و ابداع باشد و لذت دیدار دست دهد و به عبارت ‏دیگر زیبا باشد و تکرار مکررات نباشد وگرنه، صنعت و یک تولید انسانی معمولی و ‏عادی است، و همین صفت است که سبب نامگذاری فرش به مثابه یک «هنر دستی» یا «صنایع دستی» شده است. ‏شاید خالی از سودمندی نباشد چند نکته در مورد اصطلاح هنر سنتی و یا صنایع دستی بیان کنم: هنر پدیده­ای انسانی است که دارای ویژگی­هایی مختص به خود است: در اثر هنر آفرینش است، یعنی از نیست به­وجود می­آید و در پیشینه آن چیزی مشابه به آن دیده نمی شود؛ اثر هنری باید زیبا باشد یعنی حداقل، لذت دیدار ایجاد کند. اثر ‏هنری باید از تقلید، تکرار و تکثر برکنار باشد. هر امری پویاست یعنی همیشه و در گذر زمان ه یک صورت تولید نمی­شود و تابع دگردیسی و دگرسانی در جهت بهبود و تکامل است. بنابرین هنر و اثر هنری نمی­تواند سنت شوند زیرا سنت ثابت و بدوک تغییر و تحول است. هرگاه هرمند آثاری بدیع و خلاق بیافریند که قابلیت تکثیر و تولید انبوه داشته باشد آنها را «هنرهای صناعی»، گویم ولیکن اگر آثاری برای تولید انبوه و در ارتباط با امکانات صنعت ایجاد شوند و با این حال از ارزشهای زیبایی شناسانه هم برخوردار باشند، آنها را صنایع هنری نامیم. ‏با توصیفی که داده شد، فرش یا در قلمرو هنرهای صناعی است و یا در زمره صنایع هنری، و یا اثری هنری به تمام معناست و هیچ گونه هدف تکثیری و تولیدی در پیش­زمینه فکری آن نیست. لذا آنچه که هم اکنون تولید و تکثیر می­شود و برای بازارهای جهانی فرستاده می­شود، صنعت فرش است نه هنری صناعی یا صنعتی هنری. و باید که ‏این سنت نادرست دگرگون شود. این سنت تکرار و تولید برای بازار است که فرش ایران ‏را از جابگاه خود ننزل، داده ‏است. ‏برای رهایی فرش د‏ستباف ایران از این افت و خیزها و رکود ‏تولید و رکود ‏بازار، باید اندیشه کرد ‏و راه­‏هایی را برگزید که فرش صادر شده به بازارهای جهانی بازگشتی نداشته باشد و در انبارهای فرش­فروشان هم انبار نشده‏، خوراک بید و دیگر حشرات و جانوران موذی و جونده ‏نشوند. باید شاخصه­های بازارهای مختلف مطالعه و بررسی ‏شوند، اندازه­های اتاق­ها و تالارهایی که نیازمد مفروش شدن با فرش­های ایرانی هستند در هر کشوری بررسی گردند؛ سلیقه­ها و ذائقه­های خریداران هر منطقه جغرافیایی خواهان فرش ایرانی مطالعه شوند: آلمانی­ها کدام رنگ­ها را بهتر می­پسندند؟ فرانسویان کدام رنگ­ها را؟ چینیان و ژاپنی­ها کدام­ها را؟ فضاهای قابل مفروش شدن آلمانی­ها چه نسبت­هایی دارند و فضاهای فرانسویان یا آمریکاییان چه نسبت هایی؟ هر کدام ازین ملت­ها یا ملت­های دیگر چه اندازه­هایی را ترجیح می دهند؟ توان مالی آنان برای خرید حداقل یک قطعه فرش تا چه اندازه ‏است؟ و غیره ‏و غیره ‏... خوشبختانه برای بررسی اندازه­های بخش­های مسکونی و رنگ­ها نزد اقوام مختلف، اسناد نوشته شده زیادی در ‏دست است، ولیکن تولیدکنندگان ما به «جامعه­شناسی فرش» و «روان­شناسی تزئینی ملت­ها» هیچ اهمیتی نمی­دهند و تلاشی هم برای آگاهی از آنها نمی کنند. ‏اتاق­ها و بخش­های خانه­های مسکونی در معماری، تابع ضوابطی است که در ارتباط با استفاده­کنندگان از آنها تدوین شده­اند. حتی اندازه وسایل زندگی نیز در همین رابطه ‏معنا پیدا کرده و تولید می­شوند. برای مثال، طول یک تختخواب یا ارتفاع یک میز، و یا نسبت­های یک صندلی یا چهارپایه، در سوئد و در اسپانیا متفاوت است، زیرا سوئدی­ها بلندقد هستند و اسپانیایی­ها متوسط القامه­اند، و تمام بخش­های معماری و تزئینات آن نیز در ارتباط با طول قد استفاده­کننده از آنهاست. این­چنین، فرش هم به مثابه یک عنصر ‏تزئینی محیط­زیست باید تابع همان شرایط باشد. ‏درین زمینه سخن بسیارست و اگر خدا بخواهد در آینده مورد بررسی قرار خواهند ‏گرفت. [۱] سزار براندی César Brandi نگره مرمت، مدرسه ملی میراث فرهنگی، پاریس [۲] ژرژبراک Braque Georges انتشارات پییرتیسنه، پاریس LA eng UL http://goljaam.icsa.ir/article-1-415-fa.html M3 ER -