یکی از برتریهای نظام فرشبافی ایران نسبت به بسیاری از نظامهای نوخاسته فرش جهان، سابقه طولانی و غنای فرهنگی و تجارب ارزشمند نسلهای متعدد هنرمندان اعصار ایران است که امروزه برای ارتقاء و تعالی این هنر صناعی کهن قابل بهرهبرداری است. «مدیریت دانش» یکی از مهمترین فرایندهایی است که میتواند این بهرهبرداری را ساماندهی کرده و برتری کیفی و برند فرش ایران و جایگاه برتر آن در جهان را حفظ نماید.
براساس تعاریفی که از مدیریت دانش ارائه شده است، این مدیریت، فرآیندی است که به سازمان یا نظام کمک میکند تا اطلاعات و مهارتهای مهم و تجارب ارزشمند و دانش ضمنی و سرمایه فکری و معنوی که بهعنوان حافظه نظام محسوب میشود و بسیاری از آنها به صورت ارزیابی نشده و پنهان وجود دارند را براساس هدفگذاری و اهداف معین، شناسایی، انتخاب، سازماندهی و تقویت نموده و جهت بهرهبرداری، بازآوری و منتشر نمایند.
یکی از عرصههایی که مدیریت دانش در آن ضرورت دارد، هنر صناعی فرش در ایران است، چه فرش دستباف علیرغم قدمت از جمله حوزههایی است که دانش و اطلاعاتش کمتر از بسیاری از عرصهها گردآوری و مکتوب گردیده و حتی دیرتر از عمده آنها از این حیث مورد توجه واقع شده است.
دانش فرششناسی که عمدتاً از غرب آغاز گردیده بیش از ۱۴۰ سال عمر رسمی ندارد. در ایران هم این روند که با تألیف یکی دو اثر در اواخر قرن سیزده خورشیدی شروع شده تا دهههای ۵۰ و ۶۰ سده چهاردهم به کندی حرکت نموده است. شاید بتوان گفت از زمانی که سمینارهای ملی تحقیقات - که ابتدا از وزارت جهاد سازندگی آغاز شد و در وزارت بازرگانی تداوم یافت - و آموزش عالی فرش که در دهه هشتاد شکل گرفت و منجر به تأسیس انجمن علمی فرش ایران گردید، به سمت و سوی نظاممندی گرایش یافت.
حرکت ارزشمند تهیه و تدوین دایرهًْالمعارف فرش ایران از سوی این انجمن را میتوان نمونه مناسبی در این راستا برشمرد، اما هرچند که انجمن را میتوان طلایهدار این استراتژی در بحث و عمل در نظر گرفت، اما این راهبرد نباید به این حرکت و یک سازمان غیردولتی منحصر گردد، بلکه همه اعضای انجمن، پژوهشگران، مؤلفان ارجمند، اعضای هیئت علمی و مدرسان محترم دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی و نیز هنرستانهای کار-دانش و حتی آموزشگاههای فنی و حرفهای دولتی و غیردولتی میتوانند این رسالت را بر دوش گیرند و در این فرآیند ضروری ایفای نقش نمایند.
انجمن میتواند به عنوان هماهنگ کننده این فرآیند با برنامهریزی و هدفگذاری، سازماندهی لازم را برای شناسایی، انتخاب و بهدست آوردن اطلاعات و دانش آشکار و نهان و تجارب نهفته در سینههای هنرمندان فرش کشور و کشف سرمایه فکری و معنوی آنها در ابعاد مختلف آغاز کند و با کمک دانشجویان و دانشپژوهان و با نظارت استادان و محققان ذیصلاح آنها را تدوین و مستند نمایند تا پس از آن پایهای برای توسعه و تقویت این معارف فراهم شود تا جهت بهرهبرداری آماده گردد.
تجربه تدوین دایرهًْالمعارف فرش ایران که در ده حوزه تخصصی: «طرح و نقش و زیباییشناسی»،” «رنگرزی»، «دانش فنی و فناوری»، «مواد اولیه»، «مرمت و تکمیل»، «اقتصاد و بازرگانی»، «تاریخ فرش»، «جغرافیا و سبکشناسی»، «سازمان و مدیریت»، «فرهنگی و اجتماعی» در اختیار قرار دارد میتواند با کمک گروههای تخصصی انجمن، این راهبرد اساسی و ضروری را در این مقطع زمانی ساماندهی نماید. اما علاوه بر آمادگی و تحرک بیشتر این گروههای تخصصی، به عزم جدی هنرمندان، استادان، پژوهشگران و دانشجویان دلسوز فرش و نیز مساعدت و کمکهای مالی و پشتیبانی متولیان حاکمیتی و غیرحاکمیتی امر پژوهش و فناوری کشور و بهویژه متولیان فرش دستباف کشور همچون مرکز ملی فرش ایران، شرکت سهامی فرش ایران، کانون هماهنگی دانش صنعت فرش کشور و دانشگاههای مجری آموزش عالی فرش نیاز دارد.
راهبرد مدیریت دانش در نظام فرش دستباف ایران ضرورتی اساسی در برهه زمانی حاضر است که تعامل سه رکن متولیان فرش دستباف، هنرمندان و دانشپژوهان فرش و هماهنگ کننده علمی (انجمن) میتواند استعداد و پتانسیل نهفته در نظام فرش را به سلاحی برنده در عرصه رقابت جهانی تبدیل نموده و حفظ و ارتقاء جایگاه فرش ایران را با خواست و یاری خالق یکتا پی بگیرد.
نوع مطالعه:
فنی |
موضوع مقاله:
آموزش عمومی و آموزش عالی دریافت: 1396/12/7 | پذیرش: 1396/12/7 | انتشار: 1396/12/7