می¬خواستیم پازیریک باشد، باورکردند که نامی ست بیگانه و "گلجام" شد! پازیریک کجاست و آیا نامی بیگانه است؟
"سیت"ها، اقوام چادرنشین از نژاد ایرانی، در سده¬های پنجم و ششم پیش از میلاد مسیح (ع) در شمال شرقی ایران، درناحیه پازیریک به ارتفاع ۱۶۵۰ متر ازسطح دریای آزاد، نه چندان دور از مرزمغولستان بیرونی و در جنوب سیبری، مرزداران هخامنشیان بودند و گورهای شاهی خود را درآنجا پر پاکرده بودند.
درسال ۴، یک واقعه بی پیشینه در تاریخ قالی گرهی فرضیه¬های گوناگون درمورد اصل و اساس گره زنی را بهم ریخت و درمواردی هم آنها را تایید کرد. دو باستان¬شناس روس، رودنکو (denkoRu) و گریازنوف (Griaznov)، در پنجمین پشته خاکی از این میدان گورستانی یک قالی عالی و باشکوه گرهی را در اتاقکی مجاور گور یکی از شاهان سیت کشف کردند که بسیار خوب حفظ شده بود. نفوذ آب در اتاقک و سپس یخ زدن آن یک لایه نسبتا ستبر را روی قالی ایجاد کرده بود که سبب حفظ و نگه¬داری آن در طول سده¬ها شده بود تا امروز به دست ما برسد. بنابرین می¬توان پذیرفت که پازیریک که سکونتگاه سیت-های ایرانی بوده است، نام و واژه سیت است که به تایید بیشتر زبان¬شناسان یکی از لهجه¬های کهن ایرانی است و لهجه کنونی بومیان آن ناحیه و نواحی همجوار آن (پامیر برای مثال) هنوز هم از لهجه¬های کهن ایرانی به شمار می آید.
این چنین اثبات شد که در ۵ سال پیش قالی گرهی وجود داشته است. چند سال پس از آن، همین باستان¬شناسان در یکی دیگر از گورهای شاهی سیت در نزدیک بشادر (hadarBas) تکه¬ای از یک قالی گرهی دیگری را کشف کردند که بسیار ظریف¬تر بافته شده بود.
اندازه¬های قالی ۸۲/۱ متر عرض و متر طول، و فشردگی گره¬های آن ۶ در متر مربع است؛ بلندی پشم قالی (گوشت قالی) تا ۲/۴ هزارم متر و طول ریشه¬های آن ۱/۵ صدم متر می¬باشد. نوع گره آن متقارن است "که در اصطلاح امروزگره دوسویه گفته می¬شود" (شکوه قالی خاور زمینSplendeur du tapis d&#۳۹;Orient تالیف آندره برونیمان André Bronimann، انتشارات Bibliothèque des Arts، پاریس، ۱۹۷۴). همین ثابت می¬کند که بافت گرهی یکسویه یا دوسویه از آفرینش¬ها و اختراع¬های ایرانی ست. اگر به طول و عرض این قالی از هر طرف یک "ارش" یا یک "گز" بیفزاییم، اندازه تقریبی اتاق¬های ایرانی در گذشته را آشکار می¬سازد. در ایران سنت براین بوده است که فرش را در وسط اتاق یا تالار می-گسترانیدند و در اطراف آن "کناره" می¬انداختند (شیوه آذین کناره¬های تالار درکاخ شاپور اول در بیشاپور گواه براین مطلب است). این سنت هنوز هم در بسیاری اژ خانه هایی که عادت بر زمین نشستن دارند جاری است.
پازیریک در حاشیه، دو نوار پهن اصلی و سه نوار نسبتا باریکتر دارد. هر کدام ازاین نوارها با یک نوار باریک نقطه¬چین شده، از دو نوار طرفین جدا می¬شود. بدین ترتیب که یک نوار حاشیه باریک کناری با بیست و دو مرح که در آن یک موجود افسانه¬ای مانند کرکس ساده شده تزئین شده است و سپس، یک نوار پهن که در هر طرف هفت سوار با اسبشان دیده می¬شود که یک در میان سوار بر اسب و پیاده طراحی شده¬اند و یادآور نقش برجسته¬های تخت¬جمشید می¬باشند. نوار حاشیه¬ای باریک دوم دارای نقشی گیاهی است که به گل چهارپر مشهور می¬باشد و نیای بزرگ نقش ماهی درهم است. نوار پهن دوم از هر طرف با شش گوزن ایرانی (با شاخهای ستبر و پهن) آذین گشته و درونی¬ترین نوار حاشیه¬ای همانند بیرونی¬ترین آنها، با نقش موجود افسانه¬ای (گونه¬ای کرکس ساده شده) تزیین شده است. متن قالی مستطیل است به ابعاد در ۵/۱ واحد که به شش ردیف چهارتایی از مربع¬هایی که در آنها همان گل چهارپر طراحی شده است پرکرده¬اند.
رنگ¬های قالی آبی، زرد و سرخ است و تسلط رنگ با سرخ و پس از ان با زرد می باشد و آبی کمترین مقدار را به خود اختصاص داده است. سواران و اسب¬ها زرد بر متن سرخ، گوزن¬ها سرخ بر متن زرداند؛ نقش اصلی را گل¬های چهارپر (یا به گفته استاد سیروس پرهام در قالی¬های بلوردی، گل خو رشیدی) با رنگ¬های زرد و آبی (با تسلط زرد) بر متن سرخ تشکیل داده¬اند. باید خاطرنشان ساخت که رنگهای زرد (از اسپرک)، سرخ (از روناسی) و آبی (از نیل) از کهن¬ترین روزگاران در ایران شناخته شده و مورد استفاده قرارمی گرفته¬اند.
قالی پازیریک در ۵ سال ییش بافته شده و از کمال فناوری برخوردار است و نشان می¬دهد برای رسیدن به چنین کمال فنی می¬بایست سده¬ها پیش از آن بافت فرش و گونه¬های مختلف آن آفریده شد، باشد. با توجه به اینکه اغلب ابداعات از این¬گونه (بافندگی، حاشیه¬دوزی و سبد بافی و ... ) در نواحی باختری ایران به وجود آمده¬اند، احتمال اینکه بافت فرش و نظایر آن هم از خاور ایران باشد، بسیار نیرومند است. از سوی دیگر اندازه فرش پازیریک با افزودن کناره¬ها به آن به سطح اتاق¬های انتهایی تخت جمشید مشهور به حرم¬سرای خشایارشاه، تقریبا برابری می¬کند، می¬توان بافت این فرش را به پارسی¬ها که در غرب و جنوب ایران گسترش یافته بودند نسبت داد و حتی می¬توان فرض کرد که قالی¬های یافت شده در پازیریک و در بشادر هدیه¬ها و خلعت¬هایی بوده که پادشاهان هخامنشی برای شاهان سیت به پاس مرزداری آنان فرستاده بودند.
ما با برگزیدن نام پازیریک می¬خواستیم بگوییم که تمام، فرهنگ و هنر ایرانی از کجا تا به کجا بوده است.
اما "گلجام" چیست؟ مرحوم استاد علی¬اکبر پیرنیا معتقد بود، که آنچه در دست داریوش بزرگ است غنچه نیلوفر آبی است که یکی از نمادهای ایرانی و ویژه نژادهای هند و آریایی است" از این رو آن را گلجام می¬نامید و گل های قالی رانیز که به "گل¬های عباسی" مشهورشده اند غنچه نیلوفر می¬دانست و ترجیح می¬داد آن را "گلجام" بنامد. ما نیز به پاس بزرگداشت این استاد بزرگ "گلجام" را نیز پاس می-داریم.
کسانی که مایلند آگاهی بیشتری از قالی پازیریک داشته باشند، به کتاب شکوه قالی خاور زمین، صفحات ۱۵۸ تا ۱۶۱، نامبرده در این متن مراجعه فرمایند.
نوع مطالعه:
علمی - پژوهشي |
دریافت: 1396/12/4 | پذیرش: 1396/12/4 | انتشار: 1396/12/4